یادداشت | سه حس خوشی که با توبه از دست میدهیم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، روزی سر کلاس دیدم که یکی از دانشجوها چرت میزند و لحظهبهلحظه هم بدتر میشود. اگر کلاسی شلوغی در مقطع کارشناسی بود، ترجیح میدادم مزاحمش نشوم ولی در کلاسی ۵ نفری در مقطع کارشناسی ارشد، خیلی توی ذوق میزد. کمکم سرش داشت مثل پاندول ساعت (البته عمودی) تاب میخورد. صدایش کردم، سرش را بالا آورد و سیخ نشست و چشمانش را تا میتوانست باز کرد. گفتم اگر میخواهی میتوانی بروی دست و صورتت را بشویی. گفت: نه استاد، مشکلی نیست.
من چون خیال میکردم که شاید خجالت میکشد برود و درواقع دارد وانمود میکند که چندان هم خوابآلوده نیست، همچنان اصرار داشتم که برود و او هم نیز مقاومت میکرد که نرود. وقتی پرسیدم که چرا نمیروی، با لبخندی گفت: استاد حیف است، میپرد!؟
بیشتر ما آدمها میدانیم که توبه چه اندازه خوب است و چه آثار مثبتی دارد و چه اندازه برایمان لازم است. خب، پس چرا بسیاری از ما توبه نمیکنیم؟ یک پاسخ مهم این است که با توبه دستکم سه حس خوش را از دست میدهیم و این از دست دادنها برایمان دردناک است و لذا تا آنجا که ممکن است توبه را به تأخیر میاندازیم؛ چیزی که در آموزههای ما با تعبیرهایی مانند «تسویف» (کار را به آینده موکول کردن) و مماطله (به تأخیر انداختن) از آن یاد شده است و این معطل کردنها چه پیامدهای ناگواری که ندارد؛ برای مثال امام باقر (ع) به جابر چنین میگوید: از تسویف برحذر باش؛ زیرا دریایی است که بسیاری در آن غرق شدهاند. (وافی، فیض کاشانی ج 26، ص 261) یا در دعای کمیل از مماطله شکایت شده است (وَ نَفْسی بِجِنایَتِها وَ مِطالی).
سه حس خوبی که با توبه از دست میدهیم عبارتاند از لذت، آزادی، خودارزشمندی که در ادامه هر کدام را اندکی توضیح میدهم به امید اینکه به توبه راغبتر شویم.
۱. لذت گناه
اگر نگوییم همة گناهان، یقیناً بسیاری از گناهان لذتبخشاند. حضرت علی (ع) میفرماید: سختی عذاب، شیرینی معصیت را تباه میکند. (غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 239). شاهدم از این روایت تعبیر «شیرینی معصیت» است. از طرفی توبه به معنای تصمیم به ترک گناه و بازنگشتن به آن است؛ طبیعی است که اگر کسی گناهی به دهانش مزه کرده باشد، بهشدت خواهان تجربة مجدد و مکرر آن خواهد بود و دیگر رغبتی به توبه پیدا نمیکند؛ چون توبه کردن برای او به معنای خداحافظی کردن با آن حس خوب است.
چند وقت پیش در یکی از پیامرسانهای مجازی خانمی که قبلاً از آن مدتی دانشجویم بود، از من مشورت میخواست. خانمی بود حدوداً ۳۰ ساله که بهتازگی طلاق گرفته بود؛ بهشدت پریشان بود و مستأصل. من سعی کردم راهکارهایی را به او بگویم که باعث شود آرامشش را به دست بیاورد؛ از جمله اینکه به او گفتم رابطهات با خدا چطور است؛ گفت بد نیست. گفتم: روزانه قرآن میخوانی؟ گفت قبلاً بله ولی مدتهاست که نه. از او خواستم که روزی حداقل یک صفحه قرآن بخواند و بعدازآن چند دقیقه به معانی آیاتی که خوانده فکر کند و توضیح دادم که وقتی قرآن میخوانیم خدا با ما حرف میزند و همین مایة آرامش ما میشود و میتوانیم شرایط سخت و بحرانی را بهتر تحمل کنیم و بهتر راهحل برای مشکلاتمان پیدا کنیم و تصمیمهای بهتری بگیریم. گفت: راستش از خدا خجالت میکشم. نمیتوانم با او حرف بزنم.
وقتی این حرف را زد من رفتم توی فاز امیدبخشی نسبت به رحمت خدا و اینکه رحمت خدا از گناهان ما بیشتر است و هر گناهی که انسان کرده باشد، راه توبه برای او باز است. گفت: من گناه بزرگی کردهام. گفتم: گناهانت هر چقدر هم که بزرگ باشد، خداوند أرحم ألراحمین است. تصمیم بگیر که آن را ترک کنی و به خدا برگردی؛ حتی اگر یکدفعه نمیتوانی ترکش کنی، از جای کوچکی شروع و تمرین کن. حرف من که به اینجا رسید گفت: مشکل اینجاست که من آن گناه را دوست دارم و نمیخواهم ترکش کنم. سپس برایم تعریف کرد که در همان زمانی که هنوز طلاق نگرفته بود و البته مشکلات ارتباطی و عاطفی زیادی با همسرش داشت، با پسر جوان مجردی دوست شده و کاری که نباید میکرده، کردهاند و هنوز هم ادامه دارد.
۲. آزادی
توبه کردن نوعی تعهد دادن است و محدودیت میآورد. تا زمانی که فرد توبه نکرده است احساس آزادی میکند یا دستکم احساس آزادی بیشتری میکند؛ ولی اگر توبه کند، بعدازآن اگر بخواهد آن گناه را مرتکب شود، میبیند دارد زیر عهد و قول و حرف خودش میزند و فشار بیشتری را بر وجدان خود حس میکند؛ مخصوصاً اگر آدمی باشد که به هر دلیلی زیر «حرف خود نزدن» برایش مهم باشد؛ لذا چون میداند با توبه کردن درواقع تعهدی به تعهدات (قبلیاش) اضافه میشود و هنگام انجام آن گناه باید با خود بیشتر کلنجار برود؛ لذا توبه را در پرانتز میگذارد و آن را به بعد موکول میکند. به خود میگوید توبه میکنم ولی نه الآن؛ حالا بگذار چند بار دیگر هم آن گناه را راحت انجام بدهم، بعد دیگر برای همیشه کنار میگذارم؛ گاهی هم حرف بسیار بهظاهر موجه و قانعکنندهتری به خودش میگوید؛ به خود میگوید. میگوید الآن آمادگی توبه را ندارم؛ من یا توبه نمیکنم یا اگر تصمیم گرفتم چیزی را بگذارم کنار، دیگر تا آخرش پایش میمانم؛ ولی الآن میدانم که نمیتوانم پای حرفم بایستم. پس فعلاً ادامه میدهم تا زمانی که بتوانم روی حرفم بمانم.
۳. خودارزشمندی
بیشتر ما آدمها حس خوبی به خودمان داریم. این حس خوب ناشی از تصویر مثبتی است که هر کدام از ما از خودم داریم. این حس خوش و تصویر مثبت برای ما بسیار ارزشمند است و تا جایی که میتوانیم میکوشیم که کسی آن را کسی مخدوش نکند؛ نه دیگران و نه خودمان. از طرفی متأسفانه! ما طوری آفریده شدهایم که غالباً ته دلمان متوجه میشویم که این کاری که کردهایم درست است یا غلط. بنابراین با هر کار خلافی تصویر مثبتی که از خودمان داریم و به دنبالش حس خوبی که به خود داریم در معرض آسیب دیدن قرار میگیرد؛ اینجاست که معمولاً بعد از هر گناهی جلسة مناظرهای در درون ما شکل میگیرد و ما سعی میکنیم با استدلالها و بهتر است بگویم توجیههای گوناگون وجدانمان را قانع کنیم که ما همچنان آدم خوبی هستیم؛ زیرا اصلاً آن کار را ما انجام ندادهایم (مقصر دیگران هستند)؛ یا اگر هم دادهایم مجبور بودهایم و راه دیگری نبوده است یا اینکه اصلاً کی گفته که آن کار بد و معصیت است.
روشن است که اگر کسی توبه کند، معنایش این است که پذیرفته و اعتراف کرده که مرتکب گناه شده و اینجاست که تصویر خوبی که از خودش دارد، خطخطی میشود؛ بنابراین خیلی از افراد تا میتوانند زیر بار توبه نمیروند تا به خیال خودشان عزتنفسشان آسیب نبیند.
سخن آخر
یکی از علتهای مهم توبه نکردن خیلی از ما آدمها این است که با توبه کردن، سه حس خوش را از دست میدهیم؛ لذت، آزادی، خودارزشمندی؛ غافل از اینکه آن سه احساس در چنین شرایطی، سه فریب بزرگ هستند؛ چون
۱. لذت ناشی از گناه درواقع لذت نیست. حضرت علی (ع) فرموده است: لذتی که بعد آن آتش باشد، خیری ندارد. (آمالی صدوق، ص 498)
۲. آزادی واقعی در بندگی خداست که لازمهاش بازگشت به خداست. حضرت علی (ع) فرموده است:
گروهی خدا را از روی رغبت و میل (به بهشت) پرستش میکنند، این عبادت تجار است و گروهی او را از روی ترس میپرستند، این عبادت بردگان است و گروهی خدا را به خاطر شکر نعمتها میپرستند، این عبادت آزادگان است. (نهجالبلاغه، حکمت 237). و در روایتی از حضرت علی (ع) دربارة شکر نعمت و حق نعمتدهنده داریم که فرمود کمترین چیزی که در مقابل نعمت دهنده باید انجام داد این است که با نعمت او گناه صورت نگیرد. (غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 210) پس آزادی واقعی در پرستیدن خدا از روی شکر و حداقل شکر هم ترک گناه است.
۳. خودارزشمندی از جنس بالا، پوشالی و خودفریبی است. از پیغمبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: هر که از خواری گناه به سرفرازی طاعت درآید، خداوند عز و جل انیس او میشود، بیآنکه همدمی داشته باشد و او را کمک میرساند، بیآنکه مال و ثروتی داشته باشد.
یعنی خودارزشمندی اصیل در توبه و ترک گناه است، نه ارتکاب گناه و توجیهات توخالی برای خود آوردن.
خدایا ایمان و بینشی به ما عطا فرما و ما را یاری کن که به جلوهگری مزایای ظاهری و واهی توبه نکردن اعتنا نکنیم و بازگشت به تو که لذت واقعی و آزادی راستین و کرامت نفس واقعی است برایمان آسان و شیرین شود. آمین./۸۴۱/ی۷۰۱/س
حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف، نویسنده و پژوهشگر حوزوی